- تیل نو
نام مرتعی در آمل
معنی تیل نو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(لَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ییلاق است که در بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع است و 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(لِ نَ / نُو)
لغت نامه دهخدا
سالی که از نو آغاز شود. سال جدید. و در ایران سال نو از آغاز فروردین یا حمل است:
چو بودی سر سال نو فرودین
که رخشان شدی در دل هوردین.
فردوسی.
- امثال:
چون که آید سال نو گوئیم دریغ از پارسال. و رجوع به نوروز شود
چو بودی سر سال نو فرودین
که رخشان شدی در دل هوردین.
فردوسی.
- امثال:
چون که آید سال نو گوئیم دریغ از پارسال. و رجوع به نوروز شود
(کُ یُ جِ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بیرون بشم است که در بخش کلاردشت شهرستان نوشهر واقع است و 960 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(لِ نُ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کلباد است که در بخش بهشهر شهرستان ساری واقع است و 730 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
ریسمان و نوار ابریشمی، (از دزی ج 1 ص 156)
آب گل آلود
مرتعی جنگلی در حومه نوشهر
آب گل آلود
آب تلخ
بدخواب، بدخوابی
نوعی گیاه خودرو و هرز
گاوی که برای شخم زدن آماده نباشد
مقدار بذر مصرفی زمین که خود وسیله ای برای مقیاس مساحت زمین
سالار، قوی، حیوان نری که برای جفت گیری نگهداری شود
آب گل آلود
زخمی که بر اثر تماس زیاد دست و پا با گل پدید آید، زراعتی
پول آب، آب بها
رودخانه ای در کلارآباد تنکابن
از توابع کلباد بهشهر
آب گل آلود
کسی که پوست تیره داشته باشد، بدرنگ
مرتعی در روستای کدیر نوشهر
گل آلود، ناصاف
چرب بودگی، چرب بودن